بازدید امروز : 47
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 54075
کل یادداشتها ها : 109
کتاب شرح دعای سحر امام خمینی، شرح و تفسیری عرفانی است بر دعای معروف سحر که از ادعیه منسوب به امام محمد باقر است. این کتاب نخستین اثر امام خمینی است که آن را در سن 27 سالگی به رشته تحریر درآورده اند. کتاب به زبان فنی عرفان نظری نوشته شده و همین باعث شده است که فهم نکات کتاب با دشواری صورت پذیرد. پایگاه اطلاعرسانی جماران به مناسبت شبهای قدر در صدد برآمده است که به بخشهایی از شرح امام خمینی از دعای سحر بپردازد و مضامین اصلی و کلیات موضوعات مطرح شده در کتاب را -که فواید اخلاقی، تربیتی و عرفانی فراوانی بر آن مترتب است - بیان کند. آنچه در ادامه میآید چهارمین بخش از این سلسله یادداشتهاست.
«اللهم انی اسئلک من کلماتک باتمها و کل کلماتک تامه، اللهم انی اسئلک بکلماتک کلها».
«بار الها! از تو سوال میکنم به تمامترین کلماتت و همه کلمات تو تمام است. بار الها! از تو سوال میکنم به همه کلماتت».
سخن در بیان حقیقت معنای کلمه
امام خمینی در این بخش ابتدا به بیان معنای کلام میپردازند و سپس حقیقت کلام الهی را بیان میکنند. در عرف عام کلام را به همین صدایی که از حنجره خارج میشود اطلاق میکنند. اما این تنها یکی از مصادیق کلام است. کلام معنای عامی دارد و در اصطلاح اهل تحقیق به هر چیزی گفته میشود که امر پنهانی را آشکار کند. به سخن گفتن معمول هم از این جهت کلام گفته میشود که ما به وسیله آن، خواستههای درونی خود را بیان کرده و آنها را آشکار میکنیم. اما تمام بودن کلام به چه معناست؟ تمامیت و کامل بودن هر چیزی متناسب با خودش است. مثلا تمام بودن علم بدین معناست که دیگر جهلی وجود ندارد. یا تمام بودن نور بدین معناست که ظلمت رخت بربسته است. بنابراین تمام بودن کلام الهی بدین معناست که آن کلام به واضحترین و آشکارترین مقصودش را بیان میکند.
امام خمینی پس از بیان این مقدمات بر سر این نکته میروند که کلام تامه الهی که در این فراز دعا، خداوند را بدان میخوانیم، چیست. چنان که گذشت خداوند صاحب تجلیات و اسمایی بینهایت است. هر کدام از این صفات و اسما بیانگر وجهی از وجوه او هستند. لذا هر یک از صفات کلام الهی هستند، زیرا آشکار کننده آن ذات هستند. اما کلمه تام الهی که ذات الهی را به کاملترین صورت آشکار میکند کدام است.؟ انسان کامل، انسان کامل تجلی اسم اعظم خداوندی است. انسان کامل از آنجا که کون جامع و آیینه تمام نمای همه اسماء وصفات الهیه است، از این رو تمامترین کلمات الهیه است، بلکه او همان کتاب الهی است که همه کتابهای الهی در آن است.
«انسان در قوس نزول و صعود»
انسان در طی حیات خویش در دو مرتبه سیر میکند. چنان که گفتیم انسان دارای وجهی ملکوتی است که همان روح الهی است.«و نفخت فیه من روحی»، حقیقت او در عالم بالاست. اما از آنجا که بالاترین جایگاهها تنها برای مخلوقی به دست میآید که اراده آزاد داشته باشد و اگاهانه و مختارانه راه الهی را انتخاب کند. مشیت الهی بر این امر قرار گرفته است که او به عالم طبیعت مادی بیاید تا بتواند خود استعدادهایش را شکوفا کند. سبب کرامت انسان بر فرشتگان هم همین توانایی او در سلوک ارادی در مسیر حق است. عرفا این سیر انسان از مسیر عالم ملکوت به عالم ماده و طبیعت را اصطلاحا «قوس نزول» گفتهاند. اما این شروع حرکت انسان است، انسان میتواند مقام کرامت الهی که در قرآن بدان مقام خوانده شده است را متحقق کند که «ولقد کرمنا بنی آدم» این مسیر تحقق مختارانه حقیت انسانی و بازگشت او به عالم بالا را عرفا «قوس صعود» خواندهاند.
در قرآن کریم آمده است که «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم، ثم رددناه اسفل سافلین» (ما انسان را به بهترین صورت آفریدیم و سپس او را در پایینترین جایگاه قرار دادیم). اما این انسان میتواند به والاترین مقام قرب الهی برسد. آنجا که میان او و خداوند هیچ فاصلهای نیست. چنان که در سوره نجم در بیان شب معراج پیامبر میخوانیم «فکان قاب قوسین او ادنی» (او به اندازه فاصله دوکمان -حتی کمتر- به خداوند نزدیک شد). البته ناگفته پیداست که منظور قرب وجودی است وگرنه آن مقام از مکان و زمان منزه است. انسانی که به چنان مرتبهای برسد همان خلیفه شایسته الهی است.
امام بدین مضمون دارند که انسان کامل مثل اعلای خداو است و بزرگترین آیه و نشانه او کتاب روشن الهی و خبر با عظمت است و او در هرصفتی از صفاتش و در هر تجلی از تجلیاتش نشانهای از نشانههای الله است. و نیز انسان کامل را باطن عالم میدانند، همان گونه که قرآن ظاهری دارد و باطنی و هر باطنی حقایقی دیگر. حقیقت این عالم هم انسان کامل است.
هشداری به سالکان
امام خمینی به مناسبت بحث از ظاهر و باطن، به مسئلهای بسیار مهم در سیر و سلوک میپردازند. شیطان با در هم آمیختن حق و باطل مردم را میفریبد که: فرا گرفتن علوم ظاهری و کتابهای آسمانی چیزی نیست و اینگونه عبادات لفظی و عبارات صوری برای عوام است. وظیفه اهل معرفت صرفا پرداختن به ذکرهای قلبی است که روح عبادت است.امام خمینی این خیالات را از وساوس شیطانی میداند که از سخن حق، معنای باطل مراد میکنند، زیرا ظاهری که مورد طعن است ظاهری است که از باطن جدا گشته و صورت جدا از معنی باشد که آن نه کتاب است نه قرآن و اما صورتی که با معنی مربوط باشد و علنی که با سر پیوند گردد. خدا و رسول و اولیایش فرمودهاند که باید از آن پیروی کرد....و اگر اعمال ظاهری نباشد هیچ سالکی به کمالش نمیرسد و هیچ مجاهدی به مقصدش واصل نمیشود و عارف کامل کسی است که همه مراتب را رعایت میکند، او دارای دو چشم است، هم باطن را میبیند و هم ظاهر را و میداند که سیر در صراط مستقیم به هر دو چشم احتیاج دارد.
حال بار دیگر با معرفت بیشتری خداوند را میخوانیم که:
«اللهم انی اسئلک بکلماتک باتمها و کل کلماتک تامه. اللهم انی اسئلک بکلماتک کلها».